پیش به سوی 100 ساعت نجوم
- ۰ دیدگاه
- ۰۸ بهمن ۸۷ ، ۲۲:۱۷
اخترشناسانی از سراسر جهان در پاریس گردهم آمدند تا سال جهانی نجوم را آغاز کنند پروژه ای که قرار است بزرگترین شبکه اجتماعی برای شریک کردن مردم در شکوه آسمان باشد. ![]()
|
منبع : astronomy.ir |
زمانی که به گذشته مینگریم، میبینیم ایرانیان در مقاطعی نظیر دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی نقشی ممتاز در شکل دهی علوم و بویژه نجوم داشتهاند. این توجه به نجوم از کجا در تاریخ نشات میگیرد؟
توجه به علم نجوم در همه اقوام و در همه طول تاریخ بوده است. در ایران و در عهد ساسانیان، زیج شهریار یا زیگ شهریار (شهریاران) وجود داشته که متاسفانه از آن چیز زیادی باقی نمانده است بجز، استنادی که دانشمندان اسلامی به آن کردهاند که مشهورترین آنها ابوریحان بیرونی است که در زیج خودش (قانون مسعودی) به زیج شهریاران اشاره کرده است؛ زیجی که احتمالا مربوط به دوره خسرو انوشیروان بوده و در همان اوایل تاریخ اسلام به عربی ترجمه شده است. (شاید اولین زیجی که به عربی ترجمه شده و یکی از پایههای زیجهای اسلامی بوده، زیج شهریار است.) بعد از اسلام هم زیجهای متعددی داریم. اولین زیج اسلامی از دادههای دانشمندان قرن دوم هجری بوده و توسط محمد الفزاری از زیج هندی به نام سد هانتا استفاده زیادی کرده که سند هند کبیر است.
دومین شخصی که با استفاده از زیجهای هندی و فلکیات بطلمیوسی زیج نوشته، شخص بزرگی به نام ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی، پایهگذار علم جبر است که در نجوم هم کار کرده و زیج خود را با استفاده از زیج ایرانی (زیج شهریاران)، یونانی (فلکیات بطلمیوس) و هندی (سند هند کبیر) شکل داده است. سومین نفری که زیج نوشته، حبش حاسب یا ابوعبدالله مروزی بوده که بیشتر روی حوزه سالهای قمری و محاسبه ساعات و روزها و ماههای آن بوده است (و محاسبات دورههای 30ساله سالهای قمری) و میبینید که 2 نفر از این 3 نفر (خوارزمی و مروزی) ایرانی بودهاند.
آیا نقش مسلمانان و بخصوص ایرانیان در تمدن اسلامی، آنگونه که مورخان غربی ذکر میکنند تنها ترجمه متون و انتقال آن به غربیان پس از رنسانس بوده است؟
بیشتر غربیها معتقدند مولد علم، غربیها بودهاند. اول یونان و روم و بعد رنسانس تا دوران فعلی؛ در حالی که این طور نیست و مسلمانها بخصوص ایرانیها علوم یونانی، اسکندرانی، هندی و چینی را گرفتهاند و بعد به آن افزودهاند. این روش علم است زیرا علم سرزمینی نیست، جهانی است و سیالترین پدیده بشری، علم است.
مسلمانها ابتدا هر آنچه دیگران نوشته بودند ترجمه کردند و اولین قومی بودند که بدون تعصب چیزهای خوب دیگران را به زبان علمی آن زمان (عربی) ترجمه نمودند. هم خودشان استفاده کردند، هم باعث ماندگاری این کتابها شدند. پس اولین خدمتی که مسلمانها کردند،این بوده که آن کتابها را حفظ کردند.
دوم این که مسلمانها علوم را از کشورهای دیگر گرفتند و چیزهای جدید به آن افزودند. پایه علوم نجومی غربی براساس نظریه فلکی بطلمیوس است.مسلمانها بارها و بارها آن را ترجمه کردند و بعد روی آن حاشیه نوشتند. ابن هیثم بصری از فیزیکدانان برجسته فیزیک نور، واضع اتاق تاریک و کاشف قوانین انکسار نور و فیزیک رویت است. او نقدی بر نظریه بطلمیوس مینویسد در کتابی به عنوان «الشکوک علی بطلمیوس» که در آن اشکالات نظریه بطلمیوسی را مطرح میکند.
خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه روی زیج ایلخانی کار میکند و در آن اشکالات متعددی بر نظریه بطلمیوس میگیرد و نظریه خواجه نصیر یکی از ارکان مهم نجوم جدید است که نظریه بطلمیوس را سست میکند. بطروجی اشبیلی (از اشبیلیه آندلس)، نظریه زمین مرکزی را نقد میکند. ابن شاطر هم همین نقد را ادامه میدهد.
عروضی دمشقی هم نظریه بطلمیوس را نقد میکند. خواجه نصیرالدین طوسی با طراحی و ساخت کرههای تودرتو (جفت طوسی) زمین را متحرک میکند و پایههای زمین مرکزی را سست میکند. ابوسعید سگزی در قرن 4 هجری تاکید میکند که زمین به دور خورشید میگردد. یعنی قرنها قبل از کپرنیک و کپلر. تعداد زیجهایی که مسلمانان در طول تاریخ اسلام تا قرن 13 هجری داشتهاند 250 زیج یا کتاب نجومی است. یعنی هر 5 سال یک کتاب جدید یا یک نظریه جدید که در تاریخ ملل بیسابقه است.
بتانی از بزرگان تاریخ ریاضی و نجوم است که یکی از کارهای او محاسبه دقیق سال شمسی است و کبیسه گرفتن که مبنای تقویم جلالی شده است که بعدها افرادی مثل ابوریحان در کتابی با عنوان «تحلیل نظریه بتانی» کار او را بررسی کردند. بنابراین با مرور کارهایی که دانشمندان اسلامی انجام دادهاند و چیزهایی که بر علم افزودهاند، خواهیم دید این طور نبوده که فقط در علم امانتدار بودهاند. بلکه اولا با ترجمه کتابها از زبانی که اکنون زبان مرده است مثل پهلوی، سانسکریت و یونان قدیم مانع از بین رفتن آنها شدند و دوم این که بین ملل آشتی دادند و کتابها را با هم تلفیق کردند. دیدهای کشورهای مختلف را گرفتند و براساس نیاز آن روز، کارهایی مثل محاسبه اختلاف ساعت را انجام دادهاند.
چگونه است که در ایران نوآوریهای علمی محدودیتی ندارند و همزمان، خارج از مرزهای ایران، اتفاقاتی چون سوزاندن جوردانو برونو یا محاکمه گالیله روی میدهد؟
هیچ علمی در جهان اسلام محدودیت نداشته است. اسلام طلب علم را بر هر مسلمانی واجب کرده و در قرآن 80 بار به اشکال مختلف علم یا مشتقات آن آمده است. زمانی که اشاعره (متعصبان جبری مذهب) مسلط شدند، معتضلیها و متفکرین آزاد (شیعیان) را تحت فشار قرار دادند. گروهی به نام اخوانالصفا (بعدا حدس میزنند که اینها چه کسانی بودند مثل سلیمان سیستانی) اینقدر برای خود علم ارزش قائل بودند که برایشان مهم نبود اسمشان پشت کتابها باشد و 52 یا 53 رساله و کتاب را در شاخههای مختلف علمی تحت عنوان اخوانالصفا و خلانالوفا منتشر کردند. این نشاندهنده علاقه مردم به نشر و آموزش علم است. در چنین فضایی کاملا طبیعی است که دانشمندان مورد تحسین قرار میگرفتند.
منصور دوانیقی از خلفای بنیعباس معروف به خست بوده و به خاطر عارضهای، یکی از استادان دانشگاه جندی شاپور به نام جبرائیل بن بختیشوع که مسیحی نستوری است را به بیتالحکمه فرامیخواند. او را به اسلام دعوت میکند، ولی او نمیپذیرد. منصور نهتنها او را جریمه نمیکند، بلکه 10 هزار دینار به او پاداش طبابت میدهد.
رسالت اسلام، دعوت به حق است، اما در آن آمده که مردم آزادند دین بیاورند و اسلام اجباری نیست. پس رهبران اسلامی مردم را مجبور به پذیرفتن اسلام نمیکنند و آنقدر به علم احترام میگذارند که فرد مسیحی را که دعوت به اسلام را نپذیرفته، مجازات نمیکند بلکه قدردانی هم میکنند (نه مثل مسیحیان قرون وسطی بسوزانندش).
بسیاری از دانشمندان آن دوره به دلیل آن که زبان علمی آن دوره عربی بوده، عرب شناخته میشوند یا کشورهای مختلف برای کسب اعتبار، دانشمندان ایرانی را اهل کشورهای خود میشمارند واقعا جایگاه ایرانیان در تمدن اسلامی نجومی چه بوده؟
ایران چند تعریف دارد: ایران جغرافیایی، ایران سیاسی و ایران فرهنگی. ایران فرهنگی تابع سیاست و مرزها نیست. فرهنگ ایرانی آن چیزی است که زبان فارسی و دید ایرانی بر آن حاکم است. حوزه ایران فرهنگی از جنوب سیحون تا مرز چین، بالکان، آناتولی، بینالنهرین، شرق آفریقا و تا هند ادامه مییابد (مدت 800 سال زبان بیشتر مردم هند فارسی بوده و تعداد نسخ فارسی که در آنجا تولید شده و وجود دارد، از تعداد نسخ فارسی که در ایران موجود است بیشتر است.) همچنین کتابخانه معروفی در سارایوو است به نام کتابخانه «غازی خسرو بیک» که در آنجا تعداد زیادی کتاب به زبان فارسی وجود دارد. بنابراین منظور از ایران، ایران فرهنگی است ولو اینکه ابنسینا در بخارا، ابوریحان در خوارزم و حبش حاسب در مرو به دنیا آمده باشد که الان این شهرها در ازبکستان، ترکمنستان و افغانستان واقع شدهاند، اما در واقع اینها در محدوده فرهنگ ایرانی هستند .
زبان علم هم در آن زمان عربی بوده همانطور که الان زبان علمی انگلیسی است، که این به معنی آن نیست که آنها عرب هستند. ابوریحان کتابی به زبان فارسی دارد به نام «التفهیم»، ابنسینا «دانشنامه علایی» را به فارسی نوشته و «زیج الغ بیگی» که در سمرقند توسط الغ بیک، نوه تیمور و غیاثالدین جمشید کاشانی نوشته شده به زبان فارسی است.
آخرین زیج معتبر، طی قرن 13 هجری در هند به نام «زیج بهادرخانی» و به زبان فارسی نوشته شدهاست.
بنابراین هیچ ملتی به اندازه ملت ایران در شکلگیری و رشد و نمو تمدن اسلامی نقش نداشته و دانشمندان ایرانی زیادی در این کار موثر بودند.
شاید در نگاه اول این نوع پرسشهای برخی دانشآموزان خندهدار به نظر برسد، اما حقیقت تلخی را در بطن خود دارد: بسیاری از دانشآموزان چیزی را یاد میگیرند که مجبورند یاد بگیرند، بیآنکه مفهوم آن را بفهمند. پس گاهی آنها روش حل مسائل فهمیدنی ریاضی را ناگزیرند که حفظ کنند و این دلیل گریز بسیاری از دانشآموزان از ریاضی است، دانشی که جهان بر پایههای آن بنا شده و ما بیآنکه متوجه باشیم از قوانین آن در زندگی روزمره استفاده میکنیم.
درست همان زمان که به مفهوم سهمی در ریاضیات و کاربردش فکر میکردم، در یکی از کتابهای نجوم خواندم که: «مدار برخی از دنبالهدارها سهموی است.» پیش از این در جایی با مفهوم عینی اصطلاح سهمی روبهرو نشده بودم. از قبل دنبالهدارها را میشناختم و در کلاس ریاضی چیزهایی راجع به سهمی و نمودار آن شنیده بودم. با ربط این دو موضوع در دو کتاب نجوم و ریاضی بخوبی فهمیدم که این سهمی در کجای جهان نقش بازی میکند! با خود فکر میکردم بهتر نبود معلم من ضمن تدریس مفهوم سهمی، اشارهای به دنبالهدارها و مدار سهمویشان میکرد و پس از آن نمودار تابع درجه دوم و شکل سهمی را برای ما رسم میکرد؟
این فقط یکی از کاربردهای مفاهیم ریاضی در نجوم بود. رد پای سایر علوم را نیز در نجوم بخوبی میتوان یافت: قوانین فیزیک و مکانیک که بر تمام هستی حکفرماست، واکنشهای شیمیایی در ستارگان که منجر به تولید عناصر سبک و سنگین میشود، شرایطی که میتواند منجر به شکلگیری حیات در یک سیاره شود و فرآیند تشکیل و تکامل حیات روی زمین که خود الفبای زیستشناسی است، در حقیقت جزئی از دانش نجوم است.
نجوم دانشی است که برای اغلب مردم سوالبرانگیز و جذاب است. اگر منجمان پیدایش شب و روز، فصلها و گرفتهای ماه و خورشید را از سادهترین پدیدههای نجومی میدانند، اینها مهمترین رویدادهایی هستند که بر زندگی روزمره ما حکمفرمایند و اغلب مردم پرسشهای متنوعی راجع به کیفیت شکلگیری شب و روز و فصلها در ذهن دارند. نگاهی به اسطورههای کهن در تمدنهای مختلف بخوبی نشان میدهد که اجداد ما نیز همیشه در پی یافتن پاسخی مناسب برای علت این پدیدهها بودهاند و البته حاصل تلاششان در بیشتر وقتها به خیالبافیهای متنوعی منجر شده است!
فهم عمومی نجوم نیاز به ابزارهای پیچیده و گرانقیمت ندارد. داشتن یک کتاب و نقشه آسمان در هر جا که آسمانی باشد و ماه و خورشید و ستارگانی در آن دیده شود، میتواند سادهترین آزمایشگاه برای یادگیری عملی این دانش باشد. ازاینروست که امروزه بسیاری از مروجان علم از ابزاری به نام دانش نجوم در رسیدن به هدفهایشان بهره میبرند. آنها در ضمن آموزش نجوم، ناگزیرند پا به حوزههای ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و حتی تاریخ و جامعهشناسی بگذارند. این ویژگی نجوم گاه به جایی میرسد که برخی حتی نجوم را بهانهای برای آموزش علوم قرار میدهند و با این کار میکوشند تا علم و علمی فکر کردن را به زندگی مردم وارد کنند، تا جایی که حتی با سلاح نجوم به جنگ با خرافات و کجفهمیها بروند!
از زاویهای دیگر به نجوم و علاقهمندان آن نگاه میکنیم:
علی دانشآموز دوره راهنمایی است و به واسطه بحثهایی که در کتاب علوم مدرسهاش درباره ستارگان و سیارات شده، بسیار به نجوم علاقه پیدا کرده است. پدرش کتابی نجومی به او هدیه میدهد و علی در کتاب درباره کیفیت گرمای بیش از حد در جو زهره مطالبی میخواند. او میفهمد که درصد بالای گازهای گلخانهای نظیر گاز کربنیک در جو زهره سبب شده است که آن چنان جهنمی به وجود آید و حال میتواند بهتر بفهمد که منظور از اثر مخرب افزایش گازهای گلخانهای در جو زمین که در کتاب علوم به آن اشاره شده دقیقا چیست و افزایش این گازها در زمین میتواند به چه فاجعهای منجر شود. علی سپس میخواهد صورتهای فلکی که در کتاب به آن اشاره شده (نظیر دب اکبر) را در آسمان پیدا کند. او متوجه میشود آسمان روشن شهر مانعی برای دیدن ستارگان است، پس باید از این آسمان روشن و تخریب شده فرار کند. دانش نجوم موجب شده تا علی به طور ضمنی با مفهوم آلودگی نوری آشنا شود: نوعی از آلودگی که یکی از آثارش، نابودی «آسمان تاریک» و در واقع بخشی از طبیعت است. برای این سفر او باید با جغرافیای محل زندگی خود آشنا شود، راجع به آن مطالعه کند تا یک مکان مناسب را پیدا کند. معمولا چنین مکانی محل بکری در دل طبیعت، همچون کویر یا کوهستان است. علی تا پیش از این فقط با خانوادهاش به مشهد و اصفهان سفر کرده و هرگز پا به کویر نگذاشته است. ضمن سفر به همراه پدرش، به احتمال زیاد با گیاهان و جانوران کویری و کوهستانی روبهرو میشود که ممکن است حس کنجکاویاش را تحریک کنند و پس از چند سفر او را به مطالعاتی در حوزه گیاهشناسی و جانورشناسی ترغیب نمایند. کوهها، غارها، دشتها و زندگی مردم محلی نیز ممکن است سبب گرایش او به مطالعاتی در زمینشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی شود. شاید علی ضمن سفر بخواهد از مناظری که در شب یا روز میبیند عکاسی کند یا تصویر آن مناظر را نقاشی کند. اگر عکاسی یا نقاشی بلد نباشد، مجبور میشود اقدام به تهیه تجهیزات آنها کند و کار با آنها را یاد بگیرد و...
کسی که میخواهد نجوم یاد بگیرد، حتی در اولین گامها، ناگریز است تعامل مثبتی با سایر شاخههای علمی داشته باشد. این تعامل موجب میشود بتواند بدرستی استعداد ذاتی و علاقهمندی واقعی خود را کشف کند. بسیاری از علاقهمندان به نجوم را میشناسم که در کنار این علاقهمندی پس از مدتی عکاس حرفهای شدهاند، به طبیعتگردی وکوهنوردی و راهنمایی تور تمایل پیدا کردهاند، به مطالعات جدی و تحصیلات دانشگاهی در زیستشناسی و شیمی روی آوردهاند، مطالعات در حوزه تاریخ را در پیش گرفتهاند و بسیاری هم تصمیم گرفتهاند تحصیلات آکادمیک در ریاضیات و فیزیک را با علاقهمندی هر چه بیشتر ادامه دهند و چون از روی علاقهمندی و استعداد و نه از روی اجبار و اکراه مسیر زندگی خود را انتخاب کردند، اغلب در پیشه خود موفق هستند و از کار خود لذت میبرند و هیچ چیزی شیرینتر از این نیست. نجوم در زندگی روزمره موجب آگاهی آنها از مبانی علم میشود و برای هر پدیدهای به دنبال یک توضیح منطقی هستند، کتابهای طالعبینی را با دید فکاهی ورق میزنند و بیش از هر کس دیگری نگران آینده رو به وخامت زمین هستند. مطمئنا تاثیر نجوم در جهتدهی به زندگی ما منحصر به این چند سطر نیست و بسیار گستردهتر است. نجوم علمی است که به علت زیبایی و جذابیتش براحتی در خانههای ما راه پیدا میکند و ممکن است راهنمای ما در زندگیمان باشد.
کاظم کوکرم
فعالیتهای حوزه رویت هلال ماه ایران از چه دورهای وارد مرحلهای جدید و امروزی شد؟
اگر به سالهای قبل برگردیم، رویت هلال ماه طوری بود که حداقل برای توده مردم نه آنهایی که متخصص این کارند، این شبهه پیش میآمد که جریان رویت هلال ماه چیست؟ منجمان برای رویت هلال چه میکنند؟ منجمان چگونه محاسبه میکنند؟ چرا یک کشوری آغاز ماه قمری را زودتر اعلام میکند و کشوری دیگر دیرتر؟ یکی میگوید هلال ماه با چشم مسلح قابل قبول است و یکی دیگر میگوید با چشم غیر مسلح. ما گفتیم بیاییم برنامهریزی کنیم و مشخص کنیم که در واقع به مردم آگاهی بدهیم مساله رویت هلال ماه چیست؟ یک منجم چگونه میآید 12 هلال ماه را برای یک سال مشخص میکند، حال یا برای خودش یا برای شورای تقویم که رسماً مرجع این کار بود، مردم بیایند ببینند رویت هلال ماههای رمضان، شوال، ذیحجه و... به چه صورت است. این را آمدیم در قالب گروههای مختلف رویتی برنامهریزی کردیم، به این صورت که بیاییم دوره برگزار کنیم؛ اولین دوره در دانشگاه خواجه نصیر طوسی برای دانشجویان ریاضی یا فیزیک یا دانشجویانی که به طریقی به مبحث رویت هلال ماه علاقهمند بودند در ابتدای دهه 80 برگزار شد؛ دورهای 2 روزه که هم به صورت تئوری و هم به صورت کارگاهی و عملی بود. سپس دورههای بعدی را در دانشگاهها و شهرستانهای دیگر گذاشتیم. تعداد علاقهمندان زیاد شد. اول از خودمان شروع کردیم. از دوستانی که علاقهمند هستند شروع کردیم، سپس از آنها امتحان گرفتیم. هر کدام از آنها که به حد مطلوب رسیدند، به آنها گواهینامهای، مبنی بر گذراندن این دوره رصدی از لحاظ آموزشی اعطا شد. اندک اندک بحث عمیقتر شد، اختلافاتی که روی رویت هلال ماه اتفاق افتاد، سبب شد به خدمت رهبر معظم انقلاب رسیده و ایشان را درجریان نحوه محاسبات و عملکرد یک منجم هنگام رویت هلال ماه قرار دهیم. حالا گروههایی که اینکاره هستند و تخصص و تجربه دارند، برای یک کلاس دوره فراگیر در سطح کشور، هم برای دانشگاهها و هم برای حوزه اقدام کنند. ما هم برای دانشگاهیان این کلاسها را گذاشتیم و هم برای کل ائمه جمعه سراسر کشور. ستادهای استهلال در هر استان و در هر شهر بزرگ تشکیل شد. گروههای رصدی آنها آموزش دیدند. برخی از آنها از دوستان و همکاران خودمان بودند که وارد آن ستادها شدند و شروع کردند به آموزش دیدن و رصد کردن، نتیجه این شد که پس از این شش سالی که از تشکیل این گروهها میگذرد، همراه گروهها برای رصد میروند.
در کنار آموزش آیا فعالیتهای دیگری همچون اطلاعرسانی هم انجام میشد و اطلاعرسانی در زمینه رویت هلال ماه به چه صورتی بود؟
سایتهای ویژهای برای این که رصد خود را اعلام کنند، عکس بگیرند و مستندسازی کنند در نظر گرفته شده، از جمله من به اتفاق آقای صیاد، خیلی سال پیش از سال 76 گروهی تشکیل دادیم به نام گروه غیرحرفهای رویت هلال ماه، که زیر نظر ما اداره میشود. تمام کارهایی که انجام میدهیم فقط جنبه معنوی دارد و به هیچ وجه جنبه مادی درونش نیست. از خودمان هزینه میکنیم تا به هیچ وجه دوستان را متحمل هزینه نکنیم. اگر هزینهای هم داشته باشد، مثل داشتن سایت و هزینههای مشابه، خودمان تقبل میکنیم. سایتی تشکیل دادیم به نام گروه غیرحرفهای رویت هلال ماه()UGCS.ir و همچنین سایتهایی که در برخی شهرستانها به وجود آمده، به مانند سایت هلال ماه یا سایت پارس اسکای یا سایتهای ستادهای استهلال، اینها رصدها را ماه به ماه اعلام میکنند. وقتی علاقهمندان به این سایتها مراجعه میکنند، ما مختصات تمام هلالها را هر ماه میدهیم و میگوییم این هلال در کدام مناطق کشور قابل رویت است؟ آیا روز غروب بیستونهم هلال دیده میشود یا نه؟ تمام این دادهها و اطلاعات را میدهیم. حتی نقشه میدهیم که کجاها هلال بهتر رویت میشود، در کجا احتمال آن ضعیفتر است، کجا با ابزار و کجا با چشم غیر مسلح دیده میشود. همه اینها را مشخص میکنیم. این باعث شده است که بتدریج گروههای رصدی ما زیاد شوند و بخصوص برای هلالهای رمضان و شوال ما بالای 200 گروه در سراسر کشور داریم که میروند رصدشان را انجام میدهند و گزارشهای خود را به ستاد استهلال میفرستند و آنجا ماه قمری تعیین میشود؛ همچون شروع ماه رمضان و شروع ماه شوال.
علاوه بر این فعالیتها، در رصد جوانترین هلال ماه هم ایرانیان از باقی رقیبان پیشی گرفتهاند. گویا شما و آقای موحدنژاد هم جزو رکورددارهای این هلال هستید؟
در این 7 سال، جهش خیلی خوبی رخ داده، رکوردهای خیلی خوبی انجام شده و رکوردهای جهانی رویت هلال در اختیار ایرانیهاست.
بنابر جدول منتشر شده در سال 2004 در نشریه اسکایاند تلسکوپ که مجلهای مرجع برای منجمان است و رکوردهای رویت هلال ماه در آن آمده بود، من نفر اول هستم، رصدگری از آمریکا نفر دوم است و آقای موحدنژاد نفر سوم هستند و خود من هم در هلال صبحگاهی و هم در هلال شامگاهی اولم، که البته در خارج از ایران بیشتر هلال شامگاهی مد نظر است، البته ما چون علاقه مندیم، کار خودمان را پیش میگیریم. رکوردها در اختیار ایرانیان است و بعید میدانم حالا حالاها بتوانند این رکورد را از دست ایرانیان بگیرند. این تحول بزرگی است که در زمینه رویت هلال رخ داده است.
برای سال جهانی نجوم آیا گروههای فعال رویت هلال ماه برای امسال برنامهای تدارک دیدهاند؟
امسال سال جهانی نجوم است و به هر حال باید به تمام رشتههای نجوم بها داد، از جمله در زمینه رویت هلال. ما چون گذشته مقالات و اطلاعات تکمیلی درباره رصد هر هلال و معیارهای رصد هر هلال را در سایتهای مختلف ارائه میدهیم و تا آنجا که فراخور وقت و بضاعت علمی ما باشد، برای آنها توضیح میدهیم. برای سال جهانی نجوم پیشنهادهایی از سوی شهرستانها بوده که با توجه به ضیق وقتمان قطعی نشده است.
اگر علاقهمندان رویت هلال ماه سوالی داشته باشند یا بخواهند از اخبار فعالیتهایی که در آینده به مناسبت سال جهانی نجوم در زمینه رویت هلال برگزار میشود آگاهی یابند، بهتر است به کدام وبسایتها مراجعه کنند؟
سایت هلال ماهHelalemah.ir ، سایت پارس اسکایParsSky.com ، سایتUGCS.ir و سایتهای دیگر. ما هم تمام تلاشمان را میکنیم که در این زمینه دوستان را به نقطهای مطلوب برسانیم، به آنجا که خودشان دوست دارند و علاقه مند هستند، اگر سوالی باشد، مسالهای از ما میپرسند و ما هم تا حدی که بتوانیم به سوالاتشان پاسخ میدهیم.
چرا نام گروههای فعال در زمینه رویت هلال ماه، گروههای غیرحرفهای یا آماتوری رویت هلال ماه است؟
در جامعه، آماتور یعنی کسی که ابتدایی است، ولی در زمینههای نجومی، آماتور معنی دیگری میدهد؛ یعنی شخص از این کار منبع درآمد ندارد. منجم حرفهای که میگوییم یعنی کارشان نجوم است و منبع درآمدشان هم نجوم است. من خودم کارم طراحی و ساخت ساختمان است، ولی کار نجوم انجام میدهم. این نشاندهنده این است که من دارم به صورت آماتوری این کار را انجام میدهم. اگر نام گروه را غیرحرفهای میگذاریم، یعنی حرفه دوستان رویت هلال ماه نیست و با عشق و علاقه دارند فعالیت میکنند. هیچکدام از همکاران ما افراد بیتجربهای نیستند، بلکه به سبب دلبستگی به رویت هلال ماه فعالیت میکنند.
محمدجواد ترابی
![]() تا زمانی که 400 سال پیش گالیله دریچه تلسکوپ خود را به سوی آسمانها نگرفته بود کسی نمیتوانست مدرک مستقیمی از این واقعیت که سیاره ما به دور خورشید میگردد ارائه کند. گالیله اما توانست با مشاهده مستقیم تناقضهای مدل زمین مرکزی آن را برای همیشه به کناری اندازد و در عین حال درک ما انسانها از جایگاه خود در کیهان را نیز بهبود بخشید و به همین سبب است که سالگرد استفاده از تلسکوپ برای همه ما جشن بزرگی به نام سال جهانی نجوم را فراهم آورده است. تلسکوپها در سدههای بعدی نیز نقش تاریخی خود را ادامه دادهاند.
آنها تصویری از گذشته و آینده کیهان را پیش روی ما گذاشتهاند و هنوز هم به نقش تاریخساز خود در اصلاح دید ما از جایگاهمان در کیهان ادامه میدهند. اینکه چه کسی اولین بار تلسکوپی را به سوی آسمان نشانه گرفت، یکی از داستانهای معماگونه تاریخ نجوم به شمار میرود و البته بسیارند کسانی که گالیله را در این میان نخستین نفر نمیدانند. حدود سالهای 1350 میلادی، اروپاییان با عدسیهای شیشهای آشنا بودند. این عدسیها بعدها باعث شد تا صنعت جدیدی به نام عینکسازی در اروپا باب شود و با کمک استفاده از عدسیهای شیشهای افرادی که دید آنها تضعیف شده بود توانستند بار دیگر بینایی طبیعی خود را به دست آورند. اما حدود 250 سال پس از آن بود که ردپای نخستین تلسکوپ یا دوربین خود را نشان داد و این ردپا ما را به هلند و جایی برد که هانس لیپرشی برای نخستین بار ادعای ساخت تلسکوپ را ثبت کرد. لیپرشی (Lippershey)، متولد وسل (Wesel)در غرب آلمان فعلی بود. او عینکسازی با استعداد بود که در هلند کار میکرد. در 2 اکتبر 1608 او درخواست ثبت تلسکوپ را به عنوان اختراعی جدید مطرح کرد.اگرچه درخواست وی مورد پذیرش قرار نگرفت، ولی اخبار این اختراع بسرعت در سراسر اروپا پراکنده شد. در نامهای که تاریخ 25 سپتامبر 1608 را بر سربرگ خود دارد، ادعای لیپرشی در خصوص اختراع دستگاهی اعلام شده است که میتواند تمام نماهای پیش رو را بزرگ کند. البته بعد از لیپرشی، چند نفر دیگر نیز ادعای اختراع تلسکوپ را مطرح کردند. یکی از این افراد زاخاری جانسن (Sacharias Janssen )، عینکسازی است که در میدلبورگ کار میکرد و همکار و رقیب لیپرشی بود. جانسن یکی از 2 مخترع احتمالی تلسکوپ به شمار میرود و احتمال دارد او تلسکوپی لولهای را پیش از سال 1600 ساخته باشد؛ اما این موضوعی است که هنوز کسی نتوانسته صحت آن را تایید کند و بنابراین طرح لیپرشی تا امروز عنوان نخستین طرح ثبت شده یک تلسکوپ در تاریخ را از آن خود دارد. اما تاریخ، نخستین استفادهکننده تلسکوپ در نجوم را به نام گالیله میشناسد؛ مردی که با وجود تلاشهای درخشان و خیرهکننده معاصرانش از او به نام یکی از بنیانگذاران ستارهشناسی جدید یاد میکنند. رصدهای مختصری که او با تلسکوپ دست ساز خود از آسمان انجام داد، بنیاد قرنها مطالعه و پژوهش را بنا نهاد. بر اساس شواهد موجود گالیله تلسکوپ خود را در در تابستان 1609 ساخت و پس از چند رصد مقدماتی در 25 آگوست 1609، کار کرد تلسکوپ خود را برای قانونگذاران ونیز و در جمع آنها شرح داد. این نخستین فعالیت و نمایش عمومی تلسکوپ بود و همچنین نخستین استفاده مستندی که از تلسکوپ برای ستاره شناسی صورت گرفته است. گالیله پیش از آنکه کتاب دیالوگ را بر مبنای مشاهدات و طرحهایش بنویسد، بارها توانایی تلسکوپ خود را ارتقا داد. اکتبر سال 1609 گالیله توانست تلسکوپی با قدرت بزرگنمایی 20 برابر بسازد و از آن برای بررسی لکههای خورشیدی و اهله زهره استفاده کرد تا با کمک رصدهایش انقلابی در ستارهشناسی به وجود آورد و چشمانداز جهان را به گونهای ژرف دستخوش تغییر سازد. با وجود این، برخی معتقدند پیش از گالیله مرد دیگری نیز از تلسکوپ برای رصد آسمان استفاده کرده است. توماس هریوت(Thomas Harriot)دانشمند و ستارهشناسی بود که در آکسفورد زندگی میکرد. او همچنین در یک گروه اکتشافی که از سوی سر والتر رالی، (Sir Walter Raleigh) ترتیب داده شده بود به عنوان نقشهبردار خدمت میکرد و برخی احتمال میدهند او نخستین کسی است که از تلسکوپ برای کارهای ستارهشناسی استفاده کرد. توماس هریوت، اخترشناس انگلیسی چندان در جهان معروف نبود. البته نه به دلیل ضعف کارهایش، بلکه به دلیل آنکه بسیاری از رصدهایش فراتر از زمان خود او بود. برخی از افراد (از جمله محققی به نام وان هلدن در سال 1995) ادعا کردهاند که هریوت در 26 جولای 1609، ماه را رصد کرده و طرحهایی از آن را نیز رسم کرده بود. این تاریخ چند ماه پیش از زمانی است که گالیله رصدهای خود را آغاز کرد و اگر این موضوع اثبات شود، باید هریوت را نخستین کسی دانست که از تلسکوپ استفاده نجومی کرده است. رصدهای هریوت از لکههای خورشیدی اگرچه به شهرت رصدهای گالیله نرسید، اما رصد و ثبت این لکهها از سوی او و به چنین روشی برای نخستین بار صورت گرفته و راه جدیدی را پیش روی ستارهشناسان بازکرد. بعد از انتشار خبر استفاده نجومی از تلسکوپ بود که این ابزار به داغترین موضوع و ابزار دانشمندان تبدیل شد. کپلر، کاسینی و هزاران نفر دیگر آن را ارتقا دادند و از آن استفادههای علمی بینظیری کردند. با پایان قرن 17 و 18 دیگر اهمیت دانش ستارهشناسی جدید بر کسی پوشیده نبود. استفاده از تلسکوپهای نجومی بزرگ به خواست مراکز علمی تبدیل شده بود و بویژه با ابداع ساخت تلسکوپهای آینهای که ابداع آن به نیوتن نسبت داده میشود و البته در مورد او نیز مناقشهای بزرگ وجود دارد، راه برای ساخت تلسکوپها و رصدخانههای بزرگ باز شد. قلههای کوهها میزبان رصدخانههای مدرن شدند. از رصدخانه پاریس تا مونت ویلسن و مونت پالومار و کمکم شیلی و جزایر قناری هر یک در میزبانی تلسکوپی بزرگتر که افقهای جدیدتری را به مردم نشان بدهد بر دیگری پیشی میگرفتند تا جایی که گویی زمین توان پاسخگویی به روحیه کشف دانشمندانش را نداشت و تلسکوپ فضایی هابل به مدار زمین رفت و انسان را تا آغازین لحظات پیدایش عالم به عقب برگرداند و اکنون جیمز وب در آستانه سفری به فراسوی مدار ماه است تا اعماق تاریکتری از کیهان را بکاود. اروپاییها در حال ساخت نسل جدید تلسکوپهای کلاس 50 متری هستند و هرروز بر اهمیت این ابزار 400 ساله افزوده میشود. آشنایی ایرانیان با این پدیده نیز به گذشتهای دور برمیگردد. بر اساس سندی گفته میشود نخستین تلسکوپ نجومی در زمانی نه چندان پس از گالیله و در عهد صفوی و از سوی یک موسیونر ایتالیایی به ایران آورده شد و برای شاه عباس صفوی رصدهایی از آسمان برقرار شد. اما بویژه در عهده قاجار و پس از اعزام دانشجویان به خارج بود که ایرانیان با مفهوم و اهمیت تلسکوپ دوباره آشنا شدند. مشاورالملک محمودی که برای تحصیل نجوم به پاریس رفته بود، در بازگشت تلسکوپهایی را به ایران آورد و برای ناصرالدین شاه بر فراز بلندترین برج تهران شمسالعماره رصدهایی برگزار میکرد. او در همین ایام به پادشاه ایران پیشنهاد تخصیص بودجهای برای ساخت رصدخانه سلطنتی ایران داده و با پاسخ «پول را نباید صرف هوا کرد» مواجه شده بود. بدین ترتیب سالها باید میگذشت تا تلاش ایرانیان برای ساخت رصدخانهای بزرگ (رصدخانه ملی ایران) جامه عمل به خود بپوشاند. این روزها قله دینار در نزدیکی قم، به عنوان مکان ساخت این رصدخانه معرفی شده است و امید است در دهه 90 خورشیدی نخستین نور وارد دهانه تلسکوپ ملی ایران شود و رویایی کهن تحقق یابد و بار دیگر سرزمینی که مفهوم رصدخانه علمی غیراپتیکی را به دنیا معرفی کرد و زمانی حدود 1000 سال پیش تعداد کارمندان یکی از رصدخانههایش در شیراز بیش از همه منجمان حرفهای امروزمان بود، صاحب ابزاری مدرن و کارآمد برای کمک به پیشبرد دانش شود. |
|
در سالهای اخیر روز نجوم در ایران 2 بار جایزه جهانی لیگ جهانی نجوم برای بهترین ایده نو و بهترین برگزاری را از آن خود کرده است، یکی از معتبرترین جوایز ویژه ترویج علم به اصغر کبیری در سعادت شهر تعلق گرفته است که ایدههای او در جهان معروف شدهاند و مجلات معتبری چونSky and Telescope ، Astronomy و Mercury در کنار بسیاری دیگر به انتشار این فعالیتها پرداختهاند. رصدگران هلال ماه ایران رکوردهای جهانی را در اختیار دارند و امروز بنیانگذاران بسیاری از پروژههای نامدار نجوم چون منجمان بدون مرز یا جهان در شبTWAN ایرانی هستند. در دهه 60 و 70 خورشیدی بود که پایههای این رشد شگفتانگیز محکم شد و اگرچه ارائه تاریخی دقیق از این فعالیتها ممکن نباشد، اما شنیدن داستان از زبان یکی از کسانی که نقشی بینظیر در این میانه داشته است خالی از لطف نیست. دکتر توفیق حیدرزاده، استاد تاریخ علم، سردبیر موسس ماهنامه نجوم است که در آستانه سال جهانی نجوم، نگاهی به تاریخ معاصر نجوم آماتوری در ایران میاندازد.
متاسفانه تاریخ مدونی از نجوم آماتوری در ایران نوشته نشده است (البته تاریخ نجوم غیرآماتوری ایران هم نوشته نشده است!.) ظاهرا تا دهه 1340حرفی از نجوم آماتوری در ایران نبوده. حتی رسانهای هم نبود که در این زمینه صحبت کند. در آن دوران مجله «دانشمند» و کمی پس از آن مجله «فضا»، منتشر شد که گاه مقالاتی درباره نجوم داشتند. در اواخر دهه 50، چندین کتاب مقدماتی نجوم منتشر شد، از آن جمله کتابی از دکتر حیدری ملایری و مجموعههای کوچکی از انتشارات فرانکلین و امیرکبیر. در اوایل دهه60 کتاب مبانی نجوم دکتر خواجهپور تاثیر بسیاری بر نسل جدید گذاشت؛ این کتاب حاوی هر آن چیزی بود که یک منجم آماتور بدان نیاز داشت. در همان زمان من هم کتاب کوچک «شناخت مقدماتی ستارگان» را ترجمه کردم. اینها قدمهایی اولیه در آشنا کردن مردم با نجوم بود. تا جایی که به یاد دارم، در میانه دهه 60 دو گروه نجومی هم در ایران فعال بودند. یکی زیر نظر آقای سرفراز غزنی بود و دیگری را آقای بابک سدهی در اصفهان تاسیس کرده بود. آقای دالکی هم خیلی فعال بودند. در آن زمان من ویراستار مجله دانشمند بودم که به مدت 3 تا 5/3 سال هر ماه صفحه «آسمان در این ماه» را در مجله مینوشتم. به علت علاقهای که داشتم، کتابهای دیگری نیز مانند ساختار ستارگان و کهکشانها، اخترشناسی پایه و انسان در فضا را ترجمه کردم. دو ویژهنامه نجوم و فضانوردی هم در دانشمند منتشر کردیم. استقبال مردم از این نوشتههای نجومی فکر تاسیس مجلهای نجومی را بهسرم انداخت.
با دکتر رضا منصوری، دکتر خواجهپور، دکتر وصالی، فریدون پیرزاده و بابک سدهی جلسهای تشکیل دادیم تا این فکر به مرحله اجرا درآید. آقای محمد خاتمی در آن زمان وزیر ارشاد بود که خیلی سریع با انتشار مجله موافقت کرد و نام آن را هم نجوم گذاشتیم. آغاز انتشار نجوم نقطه عطفی در نجوم آماتوری ایران بود. متاسفانه چون سابقهای در این زمینه وجود نداشت، مجله تبدیل شد به همه چیز نجوم در ایران، در حالی که نباید این گونه میشد. مجله نجوم فقط نقش اطلاعرسانی نداشت.
آموزش عملی و نظری منجمان آماتور از وظایف مجله نجوم شده بود و برای مدتی ما براستی کار بسیار سنگینی داشتیم. متوجه شدیم باید ارتباط نزدیکی با علاقهمندان نجوم برقرار کنیم و به همینمنظور به فکر راهاندازی گشتهای نجومی افتادیم، کارگاهها و همایشهای نجومی برگزار کردیم، دورههای هفتگی آموزش تالیف و ویراستاری برای برخی از همکاران جوانمان در مجله راه انداختیم و از طریق شرکت زروان چندین رصدخانه آموزشی در نقاط مختلف ایران درست کردیم. فعالیتهایی که در این مدت مجله نجوم در زمینه اطلاعرسانی، آموزش و ایجاد پایگاههای نجومی انجام داد باعث شد افراد علاقهمندی که تا پیش از آن فقط به یک رصدخانه آموزشی آن هم در تهران دسترسی داشتند (رصدخانه زعفرانیه که به همت آقای روحانی تاسیس شده بود) اکنون امکانات وسیعتری داشته باشند. تعداد گروههای نجومی از سال 1370 به طور تصاعدی در ایران افزایش پیدا کرده است.
باید کمک کنیم که تعداد چنین مراکزی بیشتر شود. مجله نجوم گرچه سابقه زیادی دارد، اما هرچه دست زیادتر شود، تنوع بیشتر میشود و سلیقههای مختلفی را دربرمیگیرد. تحقق چنین امری در آینده علمی ایران بسیار تاثیرگذار خواهد بود. تعداد دانشجوهایی که از طریق مجلاتی مانند نجوم به علوم پایه علاقهمند میشوند و در دانشگاه این رشتهها را دنبال میکنند سرمایهای برای آینده است. در اینجا، در کشورهای غربی، رسم بسیار پسندیدهای است که مردم به چنین سازمانها و فعالیتها کمک مالی میکنند. کمکهای مردمی از مقادیر کمی که خانوادهها به مراکز علمی میدهند شروع میشود تا ساخت رصدخانههای بزرگی مثل مونت ویلسون، لیک و کک که از کمکهای مالی سرمایهدارها ساخته شدهاند. بسیار خوب است در ایران نیز افراد ثروتمند بخشی از سرمایهشان را خرج چنین کارهای ماندگار علمی کنند و نامشان را ابدی.
اکنون وقتی به نجوم در ایران نگاه میکنم، واقعا خوشحال میشوم. در سالهای دهه 60 نجوم رشتهای غریب بود؛ حتی کلمه نجوم بین مردم جا نیفتاده بود. ما بارها در مجله نجوم با چنین تماسهایی مواجه میشدیم که میپرسیدند: مجله جنون؟ و ما میگفتیم نه، اینجا نجوم است!
دکتر توفیق حیدرزاده
متخصص تاریخ علم و موسس ماهنامه نجوم
این جنگ از سال 2003 تاکنون ادامه دارد. این جنگ حاصل نگاه به زمین به شکل مجموعهای از مرزهای مجزا و تاکید بر اختلافات بوده است.
در همان سال آغازجنگ مریخنوردهای روح و فرصت از سوی ناسا به مریخ رفتند.
82/0 میلیارد دلار برای ساخت، پرتاب، فرود، عملیات 90 روزه (به سبب عملکرد عالی، 5 سال است که همچنان فعالیت میکنند) هزینه شده است. این مورد یکی از موفقترین پروژههای فضایی و کاوش دقیق خاک و اقلیم مریخ در فصول مختلف مریخی؛ دو سیارک به نام این دو مریخنورد نامگذاری شده است و دانش بشر گامی به پیش گذاشته است.
این پروژه و امثال آن حاصل نگاه به زمین وانسان به عنوان یک کلیت جدایی ناپذیر بوده است.
در دبیرخانه این سال که با همکاری مجموعه رصدخانههای جنوبی اروپا به فعالیت میپردازد و میتوانید از طریق نشانی www.iya2009.org به آن دسترسی پیدا کنید، گروهی از افراد حرفهای هماهنگیهای این سال را بهعهده دارند و شاید بیش از هر فرد دیگری در این سیاره برای برگزاری جهانی این سال تلاش میکنند. چهره برجسته این دبیرخانه پدرو روسو است که در عین حال که نقطه تماسی بین نمایندگان کشورهای مختلف به شمار میرود، تمام سعی خود را فراتر از مسولیتهای رسمی در ارائه مشورتهای لازم به گروهها و انجمنها و افراد برای هرچه بهتر برگزار شدن این سال انجام میدهد. شاید او که در قلب هماهنگکننده بینالمللی این سال قرار دارد، بیش از هر کسی بتواند نمایی از برنامه پیش روی امسال را برای خوانندگان مطرح کند و به همین سبب برای این مصاحبه به سراغ او رفتیم.
سال جهانی نجوم یا 2009 IYA جشنی بینالمللی است که برای بزرگداشت چهارصدمین سالگرد رصد تلسکوپی آسمان از سوی گالیله برگزار میشود. چرا ما اصلا باید یک سال را به نام سال جهانی نجوم بنامیم و چرا سالگرد رصد گالیله به عنوان بهترین مناسبت برای این نامگذاری انتخاب شده است؟
ستارهشناسی بخشی لاینفک از میراث علمی و فرهنگی بشر بهشمار میرود و به همین دلیل انتخاب سالی برای ترویج آن، حرکتی منطقی به شمار میرود. تاثیرات نجوم بر بسیاری از بخشهای زندگی روزمره ما دیده میشود؛ بخشهایی نظیر پیشبینیهای آب و هوایی و ارتباطات جهانی و در عین حال این دانش به بشریت کمک میکند تا به درک درستی از جایگاه خود در جهان دست یابد. سال 2009 یادآور چهارصدمین سالگرد رویدادی است که در آن گالیله برای نخستین بار تلسکوپ خود را به سوی آسمان نشانه گرفت و به رصد تلسکوپی آسمان پرداخت. این رویداد، نقطهای اساسی در تاریخ به شمار میرود؛ نهتنها در تاریخ علوم که در تاریخ پیشرفتهای انسانی. گالیله در کنار کشفهای مختلفی که انجام داد و نمونه آن اقمار مشتری، لکههای خورشیدی و اهله زهره هستند، توانست آسمانها را اندکی به زمین نزدیکتر کند. بینش و مشاهدات او، کمک شایانی به اثبات این واقعیت کرد که خورشید به دور زمین نمیچرخد؛ بلکه زمین در حال گردش به دور خورشید است. از آن پس جهان ما دیگر به هیچ روی همان چیزی نبود که تا پیش از آن تصور میشد و این تغییری بسیار قابل توجه بود.
اهداف اصلی سال جهانی نجوم که اتحادیه جهانی نجوم و یونسکو امیدوارند با برگزاری این سال به آن دست پیدا کنند، کدامها هستند؟
8 هدف اصلی برای این سال در نظر گرفته و تصویب شده است که بهترتیب عبارتند از:
1 - افزایش توجه به علم
2 - افزایش میزان دسترسی عمومی به دانشهای جدید و تجربههای مشاهداتی
3 - افزایش قدرت انجمنهای اخترشناسی در کشورهای در حال توسعه
4 - حمایت از آموزشهای علمی رسمی و غیررسمی و توسعه آن
5 - ارائه تصویری جدید از علم و دانشمندان
6 - بنیان گذاشتن شبکههای جدید و تقویت شبکههای موجود
7 - توسعه تعادل جنسیتی در میان دانشمندان در همه سطوح و تلاش برای ارتقای مشارکت اقلیتهای مختلف در فعالیتهای علمی و مهندسی
8 - تسهیل شرایط برای حفاظت و حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان که با مفهوم آسمان تاریک ارتباط دارند که شامل مکانهایی چون پارکهای ملی، کویرها و رصدگاههای تاریخی یا جدید میشود.
بر مبنای قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و همین طور اهداف سال جهانی نجوم که شما برشمردید، ارتقای توجه به علم، یکی از مهمترین اهداف این سال به شمار میرود. فکر میکنید نجوم چگونه میتواند در رشد توجه به علم در معنی عام موثر باشد؟
درک و مطالعه نجوم باعث میشود احساس کنیم در جهان علوم زندگی میکنیم؛ جایی که قوانین فیزیکی همزمان در فضا و زمین حکمرانی میکنند. نجوم در تقاطع بسیاری از علوم نظیر فیزیک، شیمی، ریاضیات و زیستشناسی قرار دارد و همه آنها را در کنار هم در حوزه بسیار هیجانانگیزی به نام نجوم جمع میکند که مردم به طور طبیعی به آن احساس تمایل میکنند. تقویت این حس کنجکاوی و شگفتی که جایگاهی مرکزی در علوم دارد، در نجوم به طور طبیعی وجود دارد و قابل دسترستر است. بنابراین با ترویج نجوم همه علوم در حد خود بهرهمند شده و رشد پیدا کرده و توجه به آنها در بازههای زمانی افزایش مییابد.
پروژههای مختلفی تحت عنوان پروژههای ویژه یا پروژههای عمومی از سوی دبیرخانه سال جهانی نجوم معرفی شدهاند. تفاوت این پروژهها در چیست و مردم چگونه میتوانند در آنها مشارکت کنند؟
3 رده متفاوت از پروژهها وجود دارد. گروه اول به پروژههای اساسی (Corner Stone) معروفند و 11 پروژه در این دسته تعریف شده است که همه آنها با دقت بالایی تنظیم و به طور خاص بر مبنای تحقق اهداف سال جهانی نجوم ارائه شدهاند. این پروژهها شامل پروژههایی نظیر روزانههای کیهانی (Cosmic Diary) است که در حقیقت وبسایتی است که در آن اخترشناسان حرفهای درباره کار و زندگی خود، وبلاگهایی در آن مینویسند. یا پروژه از زمین تا آسمان که نمایشگاهی از تصاویر نجومی را شامل میشود. گروه دوم پروژههای ویژهاند که این پروژهها، زنجیر اتصال پروژههای اساسی بهشمار میروند و در عین حال متضمن اهداف اصلی این سال نیز هستند. نمونه این پروژهها ویدئوهای آموزشی هستند که با تم و زمینه نجوم ساخته میشوند. سرانجام پروژههای دیگری وجود دارد که مستقیما از سوی دبیرخانه و سازماندهنده سال جهانی معرفی نشدهاند و البته اهمیت آنها به هیچ وجه کمتر از بقیه پروژهها نیست. این پروژهها، اخترشناسان آماتور و حرفهای سراسر جهان را در سال نجوم گردهم میآورد. این فعالیتها بسیار متنوع و جذاب هستند و نباید آنها را فراموش کرد. برای کسب اطلاع از این پروژهها میتوانید به سایت .org/globalprojects2009www.astronomy مراجعه کنید، ضمن این که هماهنگکننده ملی کشور شما نیز این پروژهها را در وبسایت www.asi.ir/iya-e.asp معرفی میکند و علاقهمندان میتوانند در آن مشارکت کنند.
شما با هماهنگکنندههای ملی در سراسر جهان در ارتباط هستید. امروز که نخستین روز سال جهانی نجوم است، آیا میتوانید واکنش جهان به این ایده را توضیح دهید و این که آیا فعالیتهای انجام شده در کشورهای مختلف مطابق پیشبینیهای شما تاکنون بوده است؟
از همین روز اول فعالیتها و برنامهها آغاز شده و سال نجوم مطابق شیوه برنامهریزی شده کار خود را آغاز کرده است. گروه فیزیک خورشیدی همین امروز مشغول اجرای پروژه سپیدهدم سال جهانی نجوم هستند. در این پروژه، اخترشناسان به خیابانها میآیند و با در نظر گرفتن ایمنی لازم، مردم را به تماشای خورشید دعوت میکنند. (www.astro.up.pt/caup/eventos/dawn2009/index.php) همچنین امروز وبسایت پروژه روزانههای کیهانی در نشانی www.cosmicdiary.org کار خود را آغاز کرده است. به نظر میرسد مردم از همین نخستین رویدادها جذب این سال شدهاند و این حرکت در تمام سال ادامه خواهد یافت.
بسیاری از گروههای آماتوری برنامههایی برای این سال دارند و قصد دارند پروژههای محلی و کوچکی را به مناسبت این سال برگزار کنند. توصیه شما به ایشان برای این که مطمئن باشند کارشان در راستای اهداف سال جهانی نجوم برگزار میشود، چیست؟
بهترین توصیه برای این گروهها این است که با هماهنگکنندههای ملی خود تماس بگیرند. (فهرستی از این هماهنگکنندههای ملی در کشورهای مختلف و از جمله ایران را میتوان در این نشانی پیدا کرد. www.astronomy2009.org/organization/nodes/national این هماهنگکنندهها، کمکها و اصولی را که باید در نظر گرفته شود، در اختیار آنها قرار میدهند، ضمن این که شاید بتوانند منابع بیشتر و امکانات معرفی پروژه و تبلیغ آن را در اختیار ایشان قرار دهند. بنابراین تماس با این هماهنگکنندهها برای این گروهها بسیار ارزشمند خواهد بود.
توصیه سال جهانی نجوم به اخترشناسان حرفهای بویژه در رابطه با ارتباط ایشان با مردم و آماتورها در خلال این سال چیست؟
بار دیگر توصیه من این است که آنها هم با هماهنگکنندههای ملی در تماس باشند تا توصیههایی که مبتنی بر شرایط محلی هر کشور متفاوت است را دریافت کنند؛ اما به طور عام میتوان گفت برنامهریزی برای برنامههای متنوعی که میتوانند برای این سال برگزار کنند و البته در حداقل زمان ممکن بسیار مهم است، ضمن این که برقراری تماس و ارتباط با دیگران برای شنیده شدن بیشتر صدایشان و همچنین دریافت بازخوردهایی از آن بسیار ضروری است. اخترشناسان حرفهای باید به خاطر داشته باشند که عموم مردم احتمالا اطلاعات اندکی از دانش ستارهشناسی دارند و بنابراین در همه برنامههایشان باید تا حد امکان سادگی و جذابیت را در نظر داشته باشند.
آیا پروژه سال جهانی نجوم یا 2009 IYA در روز اول ژانویه2010 به پایان خواهد رسید یا برنامههایی برای فراسوی 2009 هم برنامهریزی شده است؟
پروژه سال جهانی نجوم تا فراسوی سال 2009 ادامه خواهد یافت؛چراکه حرکت و شور و اشتیاقی که در اثر این پروژه و فعالیتهای آن ایجاد خواهد شد، میتواند دانش ستارهشناسی را برای مدتی طولانی به پیش ببرد. به طور خاص برگزارکنندگان این سال امیدوارند با ایجاد ارتباط میان سازمانهای علمی، شبکههای کمکآموزشی نجومی را بنیان بگذارند. این مساله میتواند یکی از نمودهای اصلی میراث سال جهانی نجوم باشد.
شما با افراد زیادی از سراسر جهان در ارتباط بوده و از برنامهها و فعالیتهای آنها مطلعید. با توجه به این مساله نظرتان در رابطه با فعالیتها و نقشی که ایران در این پروژه اجرا میکند، چیست؟
ایران تاریخی غنی و قدیمی در زمینه نجوم دارد و این سنت گرانبها قطعا در خلال برنامههای سال نجوم نقش مهمی را ایفا خواهد کرد. انجمن نجوم ایران بهطور خاص، مجموعه متنوعی از رویدادها را برنامهریزی کرده است، از جمله برنامههای مستند و نجومی تلویزیونی، حمایت از نشریات و روزنامهها، نمایشگاههای عمومی و بسیاری دیگر از ابتکارهایی که باعث افزایش توجه عمومی به علم ستارهشناسی خواهد شد. ایران بدون شک در حال حرکت به سمت تبدیل شدن به عنصری حیاتی و مهم در پروژه سال جهانی نجوم است و میتواند به نمونه و الگویی باارزش برای بسیاری از کشورهای دیگر تبدیل شود.
و سرانجام آیا نکتهای هست که مایل باشید با مردم ایران، منجمان حرفهای و آماتور ایرانی در میان بگذارید؟
2009 IYA فرصتی طلایی برای مردم است تا شگفتیهای جهان ما را درک کنند. اگر شما اخترشناسی آماتور یا حرفهای هستید، حضور شما برای تضمین موفقیت این سال کاملا ضروری است. پس لطفا برنامههای خود را طراحی کنید، به ترویج صحیح نجوم بپردازید و بگذارید شور و شوق شما دیگران را نیز برانگیزاند؛ اما اگر شما متخصص نیستید و به دنبال برنامههایی میگردید که سال جهانی نجوم برای شما به ارمغان میآورد، با هماهنگکننده ملی خود، دکتر جمشید قنبری، رئیس انجمن نجوم ایران تماس بگیرید یا از طریق پایگاههای خبری مرجع در ایران ببینید که در چه برنامههایی میتوانید مشارکت کنید و بدین ترتیب در موفقیت سال جهانی نجوم موثر باشید. ضمن این که در صورت نیاز میتوانید مجموعه کاملی از اطلاعات ضروری را در نشانی .www.astronomy2009.org بیابید.
می دانید آسمان پرستارهای که آلودگی نوری شهرها آن را از بین نبرده، چگونه است؟
ستارههای چشمکزن آنقدر زیادند که نمیتوان آنها را شمرد. هر چند دقیقه رد سریع شهابی نورانی نفست را در سینه حبس میکند. نوار راه شیری آسمانت را از افق تا افق پوشانده است. در جای جای آسمان میتوانی خوشههای ستارهای مانند پروین را ببینی. ابرها سیاهند و نه قرمز. راه شیری و اجرام پرنوری مثل زهره چراغ تو خواهند بود، میتوانی سایهات را که از روشنایی سیاره زهره روی زمین تشکیل شده است، ببینی! در آن بالا میتوانی به عالم نامتناهی اطرافت، که تو تنها گوشهای از آن هستی، بنگری. اما ما، ساکنان شهرها، از این منظره محرومیم.
برای دیدن نوار زیبای راه شیری باید کیلومترها سفر کنیم و از شهرها دور شویم؛ در حالی که آسمان پرستاره شب، منظره هر شب کودکی مادربزرگها و پدربزرگهای ما بود. اگر همین گونه پیش رویم، فرزندان ما هرگز ستارههای آسمان شب را نخواهند دید؛ در حالی که آسمان بخشی از طبیعت اطراف ماست. بسیاری از دانشها مانند ستارهشناسی، هنر، ادبیات، فلسفه و حتی کنجکاوی بشر از دیدن ستارههای آسمان سرچشمه گرفتهاند.
افزایش جمعیت زمین و استفاده نادرست از نورهای مصنوعی منجر به محرومیت ما از آسمان شب شده است.
آلودگی نوری استفاده نادرست و بیش از اندازه از نورهای مصنوعی است. زمانی مشکل آلودگی نوری پیش میآید که چراغهای ما به جای روشن کردن زمین، آسمان را روشن میکنند. بیشتر چراغهای خیابانها، پارکها، مجتمعهای بزرگ و حتی چراغهای جلوی در خانهها بهگونهای طراحی شدهاند که بخش زیادی از نور آنها مستقیم به آسمان میرود یا از زمین بازتاب میشود. به همین سبب سالهاست در شهرها آسمان تیره شب جای خود را به آسمانی قرمز رنگ داده است.
منجمان برای فرار از آلودگیهای نوری مجبورند به نقاط دور سفر کنند و برخی از رصدخانههای بزرگ دنیا مانند رصدخانه مونت ویلسون، مونت پالومار و کیت پیک تحتتاثیر آلودگی نوری شهرهای بزرگ مجاور خود هستند. اما آلودگی نوری تنها مانع کار منجمان نیست. انسان برای حفظ سلامت خود، نیاز به روزهای روشن و شبهای تاریک دارد. نور چراغهای شهر که شبها از پنجره وارد اتاق خواب میشود، اتاق را روشن میکند و مانع استراحت کامل بدن هنگام خواب میشود. همچنین نور زیاد در شب، به منظور روشن کردن خیابانها و مجتمعها، همیشه برای دید مناسب نیست؛ کیفیت نورپردازی در شب باید با مطالعه ساختار چشم و بینایی همراه باشد تا با طراحی مناسب به بینایی انسان آسیب نزند.
حیوانات نیز از اثرات مخرب آلودگی نوری در امان نیستند. آلودگی نوری هر سال موجب مرگ 100 میلیون پرنده در قاره آمریکای شمالی میشود. برخی از این پرندهها با ساختمانهای نورانی برخورد میکنند و برخی دیگر برای آن که در روشنایی بمانند، راهشان را گم میکنند و آنقدر در نور شهرها پرواز میکنند تا خسته میشوند و سقوط میکنند. آلودگی نوری به خزندگان نیز بسیار آسیب میزند. تا قرنها تنها نور کنار سواحل، نور ماه و ستارههایی بوده که روی آب میافتاده است و لاکپشتهای دریایی با کمک همین نور مکان مناسبی را کنار ساحل برای تخمگذاری پیدا میکردهاند. اما اکنون نور مصنوعی شهرها و جادهها آنها را از ساحل دور میکند و به سمت جادهها میکشاند و موجب مرگشان میشود. پشهها و حشراتی که دور لامپهای روشن در شب جمع میشوند، منظره بسیار رایجی در شهرهاست. این تجمع زندگی گونههایی را که برای تغذیه و گردهافشانی به حشرات وابستهاند مختل میکند.
راهحلهای مقابله با آلودگی نوری، برخلاف مشکلات پیچیده محیط زیستی، بسیار ساده است. کافی است همانقدر از نور و روشنایی استفاده کنیم که نیاز داریم. یعنی هم از نظر زمانی و هم از نظر مقدار و شدت نور آنقدر مصرف کنیم که لازم است. میتوانیم بالای چراغ جلوی در خانهمان سرپوش بگذاریم که نورش به سمت آسمان نرود. در سطح شهر هم باید نورپردازیها طوری طراحی شوند که کمترین میزان نور به سمت آسمان برود؛ به این ترتیب، هم در انرژی و هزینهها صرفهجویی کردهایم و هم ستارههای آسمان را دوباره به خودمان هدیه دادهایم.
وضعیت آلودگی نوری در منطقه خاورمیانه نقاط روشن در بخش بالای تصویر وضعیت آلودگی نوری کشورمان ایران را نشان میدهد.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت darksky.org مراجعه کنید.