ستارهها ؛ دروازه علوم گوناگون

شاید در نگاه اول این نوع پرسشهای برخی دانشآموزان خندهدار به نظر برسد، اما حقیقت تلخی را در بطن خود دارد: بسیاری از دانشآموزان چیزی را یاد میگیرند که مجبورند یاد بگیرند، بیآنکه مفهوم آن را بفهمند. پس گاهی آنها روش حل مسائل فهمیدنی ریاضی را ناگزیرند که حفظ کنند و این دلیل گریز بسیاری از دانشآموزان از ریاضی است، دانشی که جهان بر پایههای آن بنا شده و ما بیآنکه متوجه باشیم از قوانین آن در زندگی روزمره استفاده میکنیم.
درست همان زمان که به مفهوم سهمی در ریاضیات و کاربردش فکر میکردم، در یکی از کتابهای نجوم خواندم که: «مدار برخی از دنبالهدارها سهموی است.» پیش از این در جایی با مفهوم عینی اصطلاح سهمی روبهرو نشده بودم. از قبل دنبالهدارها را میشناختم و در کلاس ریاضی چیزهایی راجع به سهمی و نمودار آن شنیده بودم. با ربط این دو موضوع در دو کتاب نجوم و ریاضی بخوبی فهمیدم که این سهمی در کجای جهان نقش بازی میکند! با خود فکر میکردم بهتر نبود معلم من ضمن تدریس مفهوم سهمی، اشارهای به دنبالهدارها و مدار سهمویشان میکرد و پس از آن نمودار تابع درجه دوم و شکل سهمی را برای ما رسم میکرد؟
این فقط یکی از کاربردهای مفاهیم ریاضی در نجوم بود. رد پای سایر علوم را نیز در نجوم بخوبی میتوان یافت: قوانین فیزیک و مکانیک که بر تمام هستی حکفرماست، واکنشهای شیمیایی در ستارگان که منجر به تولید عناصر سبک و سنگین میشود، شرایطی که میتواند منجر به شکلگیری حیات در یک سیاره شود و فرآیند تشکیل و تکامل حیات روی زمین که خود الفبای زیستشناسی است، در حقیقت جزئی از دانش نجوم است.
نجوم دانشی است که برای اغلب مردم سوالبرانگیز و جذاب است. اگر منجمان پیدایش شب و روز، فصلها و گرفتهای ماه و خورشید را از سادهترین پدیدههای نجومی میدانند، اینها مهمترین رویدادهایی هستند که بر زندگی روزمره ما حکمفرمایند و اغلب مردم پرسشهای متنوعی راجع به کیفیت شکلگیری شب و روز و فصلها در ذهن دارند. نگاهی به اسطورههای کهن در تمدنهای مختلف بخوبی نشان میدهد که اجداد ما نیز همیشه در پی یافتن پاسخی مناسب برای علت این پدیدهها بودهاند و البته حاصل تلاششان در بیشتر وقتها به خیالبافیهای متنوعی منجر شده است!
فهم عمومی نجوم نیاز به ابزارهای پیچیده و گرانقیمت ندارد. داشتن یک کتاب و نقشه آسمان در هر جا که آسمانی باشد و ماه و خورشید و ستارگانی در آن دیده شود، میتواند سادهترین آزمایشگاه برای یادگیری عملی این دانش باشد. ازاینروست که امروزه بسیاری از مروجان علم از ابزاری به نام دانش نجوم در رسیدن به هدفهایشان بهره میبرند. آنها در ضمن آموزش نجوم، ناگزیرند پا به حوزههای ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و حتی تاریخ و جامعهشناسی بگذارند. این ویژگی نجوم گاه به جایی میرسد که برخی حتی نجوم را بهانهای برای آموزش علوم قرار میدهند و با این کار میکوشند تا علم و علمی فکر کردن را به زندگی مردم وارد کنند، تا جایی که حتی با سلاح نجوم به جنگ با خرافات و کجفهمیها بروند!
از زاویهای دیگر به نجوم و علاقهمندان آن نگاه میکنیم:
علی دانشآموز دوره راهنمایی است و به واسطه بحثهایی که در کتاب علوم مدرسهاش درباره ستارگان و سیارات شده، بسیار به نجوم علاقه پیدا کرده است. پدرش کتابی نجومی به او هدیه میدهد و علی در کتاب درباره کیفیت گرمای بیش از حد در جو زهره مطالبی میخواند. او میفهمد که درصد بالای گازهای گلخانهای نظیر گاز کربنیک در جو زهره سبب شده است که آن چنان جهنمی به وجود آید و حال میتواند بهتر بفهمد که منظور از اثر مخرب افزایش گازهای گلخانهای در جو زمین که در کتاب علوم به آن اشاره شده دقیقا چیست و افزایش این گازها در زمین میتواند به چه فاجعهای منجر شود. علی سپس میخواهد صورتهای فلکی که در کتاب به آن اشاره شده (نظیر دب اکبر) را در آسمان پیدا کند. او متوجه میشود آسمان روشن شهر مانعی برای دیدن ستارگان است، پس باید از این آسمان روشن و تخریب شده فرار کند. دانش نجوم موجب شده تا علی به طور ضمنی با مفهوم آلودگی نوری آشنا شود: نوعی از آلودگی که یکی از آثارش، نابودی «آسمان تاریک» و در واقع بخشی از طبیعت است. برای این سفر او باید با جغرافیای محل زندگی خود آشنا شود، راجع به آن مطالعه کند تا یک مکان مناسب را پیدا کند. معمولا چنین مکانی محل بکری در دل طبیعت، همچون کویر یا کوهستان است. علی تا پیش از این فقط با خانوادهاش به مشهد و اصفهان سفر کرده و هرگز پا به کویر نگذاشته است. ضمن سفر به همراه پدرش، به احتمال زیاد با گیاهان و جانوران کویری و کوهستانی روبهرو میشود که ممکن است حس کنجکاویاش را تحریک کنند و پس از چند سفر او را به مطالعاتی در حوزه گیاهشناسی و جانورشناسی ترغیب نمایند. کوهها، غارها، دشتها و زندگی مردم محلی نیز ممکن است سبب گرایش او به مطالعاتی در زمینشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی شود. شاید علی ضمن سفر بخواهد از مناظری که در شب یا روز میبیند عکاسی کند یا تصویر آن مناظر را نقاشی کند. اگر عکاسی یا نقاشی بلد نباشد، مجبور میشود اقدام به تهیه تجهیزات آنها کند و کار با آنها را یاد بگیرد و...
کسی که میخواهد نجوم یاد بگیرد، حتی در اولین گامها، ناگریز است تعامل مثبتی با سایر شاخههای علمی داشته باشد. این تعامل موجب میشود بتواند بدرستی استعداد ذاتی و علاقهمندی واقعی خود را کشف کند. بسیاری از علاقهمندان به نجوم را میشناسم که در کنار این علاقهمندی پس از مدتی عکاس حرفهای شدهاند، به طبیعتگردی وکوهنوردی و راهنمایی تور تمایل پیدا کردهاند، به مطالعات جدی و تحصیلات دانشگاهی در زیستشناسی و شیمی روی آوردهاند، مطالعات در حوزه تاریخ را در پیش گرفتهاند و بسیاری هم تصمیم گرفتهاند تحصیلات آکادمیک در ریاضیات و فیزیک را با علاقهمندی هر چه بیشتر ادامه دهند و چون از روی علاقهمندی و استعداد و نه از روی اجبار و اکراه مسیر زندگی خود را انتخاب کردند، اغلب در پیشه خود موفق هستند و از کار خود لذت میبرند و هیچ چیزی شیرینتر از این نیست. نجوم در زندگی روزمره موجب آگاهی آنها از مبانی علم میشود و برای هر پدیدهای به دنبال یک توضیح منطقی هستند، کتابهای طالعبینی را با دید فکاهی ورق میزنند و بیش از هر کس دیگری نگران آینده رو به وخامت زمین هستند. مطمئنا تاثیر نجوم در جهتدهی به زندگی ما منحصر به این چند سطر نیست و بسیار گستردهتر است. نجوم علمی است که به علت زیبایی و جذابیتش براحتی در خانههای ما راه پیدا میکند و ممکن است راهنمای ما در زندگیمان باشد.
کاظم کوکرم