بابِل یکی از مراکز مهم نجوم در جهان باستان بود. در این شهر منجمان هر شب آسمان را زیر نظر میگرفتند و هر گونه تغییری در آسمان شب را به دقت در الواح گِلی ثبت میکردند. این الواح باستانی که به خط میخی نگاشته میشد، یکی از مهمترین منابع در زمینه نجوم باستانی در جهان است که با عنوان یادداشتهای نجومی شناخته میشوند.
این یادداشتها تنها شامل گزارش رصد آسمان نبود، بلکه در این متنها اطلاعات روزمره نیز نوشته میشد. آنان بر این باور بودند که اجرام آسمانی، خدایانی هستند که با بررسی حرکت آنان، میتوان رویدادهای زمینی را پیشگویی کرد. به همین سبب، در این متنها رویدادهایی همچون رویدادهای سیاسی و نظامی، تغییرات آب و هوایی و سطح آب رودخانه فرات و همچنین تغییر قیمت کالاهایی همچون خرما، جو، کنجد، پشم یا خردل نیز نوشته میشد. در نتیجه، این متنها بجز رویدادهای نجومی، حاوی اطلاعات گرانبهایی از زندگی روزمره در بابل باستان هستند که آنها را نمیتوان از منابع دیگر به دست آورد.
گرچه متنهای طالعبینی از دوران بابل کهن تنظیم میشدند، اما نوشتن کهنترین یادداشتهای نجومی در نیمه سده هشتم پیش از میلاد آغاز شد و تا قرنها ادامه یافت. بنابراین صدها سال گزارش رصدی در اختیار منجمان قرار داشت تا بتوانند براساس آنها نتیجهگیری کنند و به ارتباط میان رویدادهای زمینی و آسمانی پی ببرند. برای نمونه با بررسی وضعیت آسمان در زمان مرگ پادشاهان، نتیجه میگرفتند که اگر آسمان در شرایط مشابهی قرار گیرد، مرگ پادشاه حتمی است. از آنجا که پادشاهان بابل و آشور به دانستن آینده خود علاقهمند بودند، نتیجه این بررسیها برای آنان اهمیت بسیار داشت. برای نمونه، یکی از نتیجههای این بررسیهای نجومی، در یک لوح چنین آمده است:اگر در ماه اَیارو، در هنگام عصر، ماه بگیرد، پادشاه خواهد مرد. پسران پادشاه بر سر تخت پدرشان به رقابت خواهند پرداخت، اما بر آن نخواهند نشست. (متن اِنوما آنو انلیل 17:2)
سرانجام، مطالعه هزاران لوح رصدی و جستجو برای یافتن نظمی منطقی برای گردش ستارگان به پیدایش ستارهشناسی ریاضی انجامید که منجمان را قادر میساخت تا زمان ماهگرفتگیها و خورشیدگرفتگیهای آینده را بدقت پیشبینی کنند.
در زمان تسلط هخامنشیان بر بابل، نه تنها سنت نوشتن این یادداشتهای نجومی تداوم یافت، بلکه پیشرفت بسیار کرد. یکی از ارزشهای تاریخی مربوط به یادداشتهای نجومی این دوره این است که افزون بر ثبت رویدادهای نجومی و اطلاعات ارزشمند روزمره، نام اصلی پادشاهان هخامنشی نیز به همراه نام سلطنتی آنان ثبت شده است. این اطلاعات تنها در این متنهای نجومی آمده و تنها مدرک موجود در این زمینه است. برای نمونه:

... در سال چهل و هشتم (پادشاهی) اَرشو که اردشیرشاه (اردشیر دوم) خوانده میشود ... (متن 361)
با ورود مغان ایرانی به بابل بویژه در دوره هخامنشی، نجوم بابلی با نجوم ایرانی(آریایی) آمیخته شد و در نتیجه این آمیختگی، نجوم تازهای پدید آمد. یکی از دستاوردهای نجوم دوره هخامنشی در بابل، پدید آمدن ستارهشناسی زایچهای است، یعنی براساس شکل آسمان در زمان به دنیا آمدن فرد، شخصیت و آینده او پیشبینی میشد.
دستاورد بسیار مهم دیگر در زمان اردشیر یکم انجام گرفت، و آن به وجود آمدن دایرهالبروج یا Zodiac بود. یعنی آسمان به دوازده بخش مساوی 30 درجهای تقسیم شد که هر بخش با یک صورت فلکی مشخص میشد. این تقسیمبندی امروزه نیز همچنان بهکار میرود.
در یادداشتهای نجومی بابل، رویدادهای تاریخی مهم نیز نوشته شده است. از جمله میتوان به متنی اشاره کرد که در آن از شکست داریوش سوم و ورود اسکندر به بابل یاد شده است. این متن نشان میدهد برخلاف نوشتههای تاریخنویسان یونانی که از استقبال مردم بابل از اسکندر سخن گفتهاند، مردم بابل از ورود اسکندر به بابل هراسناک بودند. این هراس به سبب رویدادهای نجومی و زمینی بود که همزمان با ورود اسکندر به منطقه روی داده بود. در متن لوح، از بلا، مرگ، ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی، فرو افتادن شهاب و گلولههای آتش (آذرگوی) و سوختن یک سگ در برابر پرستشگاه، آذرخش، ورود مشتری به عقرب و آسمان تیره و تار یاد شده که از دید بابلیان تعبیری شوم داشتند.

یکی دیگر از متنهای جالب توجه نجومی، یک یادداشت نجومی مربوط به دوره اشکانی (سپتامبر سال 164 پیش از میلاد) است که در آن رصد ستاره دنبالهدار هالی ثبت شده است.
رصد آسمان و تنظیم گزارشهای رصدی تا نیمه دوران اشکانی ادامه یافت و بازپسین یادداشت نجومی همانا آخرین متن نوشته شده به خط میخی در جهان است. پس از آن دستاوردهای این دانش از طریق ایرانیان دوره ساسانی، بطلمیوسیان مصر، یونانیان و رومیان به دوران اسلامی و سپس به جهان معاصر راه یافت که بخش مهمی از این میراث را میتوان نجوم بابلی(ایرانی) به شمار آورد. دانش امروزین ما از نجوم باستان مشرقزمین ریشه گرفته و ما امروزه جایگاه کنونی خود در جهان معاصر را مدیون فرهنگ و تمدنهای کهن و منجمان و ستارهشناسان گمنام باستانی هستیم که سراسر زندگی خود را در این راه صرف کردند.
دکتر شاهرخ رزمجو
باستانشناس و مدرس دانشگاه تهران